سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از عدالت نبود حکم نمودن به گمان . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 95 مرداد 11 , ساعت 10:32 عصر

وصیت مادرمون بود
نیمه شبا ی ظرف آب برات بیارم
داداش
اوفتاده بودی تن گودال
اما نشد ی قطره آب برات بیارم
مادر بهم گفت دخترم
ی روز میاد تو کربلا ی داغ سنگین میبینی
ی روزه پیر پیر میشی
ی روزه قد کمون میشی
رفتیو به خواهر خود
رقیه دخترت سپردی
اوفتاده بودی تن گودال

دیدم کی هی هی...
سرت توی تشت طلا بود
دیدم رقیه دخترت داره میمیره
حسین حسین غریب مادر

متن مداحی کربلایی حمید علیمی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ